جان جانان

در این مطلب که به مرور و با کمک شما کامل‌تر خواهد شد، قصد دارم عطرهایی که طبق تجربه برای طبع خاصی مناسب است را معرفی کنم و معرفی کنید... خیلی عجیب است که عطر، می‌تواند اخلاق انسان‌ها را تغییر دهد! عجیب نیست؟ انسان عطر مناسبی انتخاب کند و خوش‌اخلاق‌تر شود و یا عطر نامناسبی انتخاب کند و عصبانی‌تر شود! همانطور که در مطلب «آشنایی با موضوع مهمی به نام «مزاج» در نیم ساعت» گفتم، اگر عطر را متناسب با مزاج خود انتخاب کنید، بسیاری از مشکلات جسمی و روحی شما رفع خواهد شد. روایات در مورد عطر نیز کم نیست: - هيچ كس خوشبو نگرديد مگر اين كه بر عقلش افزوده شد. - بهترين بندگان خدا كسانى هستند كه به وعده وفا كنند و بوى خوش بكار برند. - بوى خوش قلب را تقويت مى كند. - سه چيز است كه بر هر مسلمانى لازم است: غسل جمعه، مسواك زدن و استعمال بوى خوش. ... به خصوص برای امثال ما سوداوی‌ها، عطر خوب حکم قرص اعصاب و قرص معده را دارد! به هر حال، شروع می‌کنیم و لطفاً‌ شما هم اگر عطر خوبی می‌شناسید معرفی کنید و حتماً مزاج آن‌را هم ذکر کنید. عطر جان جانان...

آیات نسبتاً زیادی در قرآن وجود دارد که به این نکته اشاره دارد که همه اتفاقات عالم از پیش در کتابی ثبت شده است؛ حتی اشاره جالب قرآن به «افتادن برگی از درخت» یا «یک دانه در تاریکی‌های زمین»، دیگر تیر خلاص به «همه اتفاقات» می‌زند! مهم‌ترین آیه در این زمینه: آیه ۵۹ سوره انعام: وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِین کلیدهاى غیب فقط نزد اوست، و هیچ کس جز او آن‌ها را نمی‌داند. و به آنچه در خشکى و دریاست، آگاه است، و هیچ برگى نمى‏‌افتد مگر آنکه آن را مى‏‌داند، و هیچ دانه‏‌اى در تاریکى‏‌هاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست مگر آنکه در کتابى روشن [ثبت] است. و یا آیه ۱۱ سوره فاطر:  وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلَا تَ جان جانان...

همانطور که قبلاً گفته‌ایم، سیاست کلی ما در آفتابگردان، جمع‌آوری گلچینی از بهترین‌ها در هر زمینه است. (جستجوی کلمه «بهترین» در آفتابگردان) در بخش «بازی‌های کامپیوتری» هم بازی‌هایی را معرفی کردیم که شما اگر یک بار بازی کنید، چشمتان دائم دنبال بازی‌های مشابه آن می‌گردد که دوباره آن تجربه را داشته باشید! به قول یکی از کاربران که بازی این مطلب را هم با یادآوری ایشان معرفی می‌کنم: از آنجا که شما بازی Limbo رو در سایت معرفی کرده بودین و من این بازی رو انجام داده بودم احتمال دادم سلیقه من در مورد بازیها خیلی نزدیک به سلیقه شما باشه. بعد هم که شما Monument Valley رو معرفی کردید و من اون رو دانلود کردم که حقیقتاً عالی و نوآورانه بود. و همچنین بازی Brothers: a Tale of  Two  Sons که بعد از اینکه معرفی کرده بودید بازی کردم و اصلاً تصور نمیکردم اینقدر برای من جذاب باشه (و حقیقتاً باعث تحکیم خانواده میشه)در مورد مطلب "Toby The Secret Mine ؛ شبیه ترین بازی به LIMBO" هم، یک بازی بنام Insider هست که شاید محیط بازی کاملاً شبیه Lim جان جانان...

نمی‌دانم سریال «ماه و پلنگ» را می‌بینید یا خیر؟ گذشته از انتقاداتی که منتقدان به آن دارند (از جمله اینکه کارگردان آن همان کارگردان سریال «ستایش» است و تِم کلی سریال و حتی بازیگران آن شبیه ستایش است که البته من چندان قبول ندارم و در عوض انتقاد دارم که گاهی داستان در اوج عرفان به سر می‌برد و گاهی در حالت لودگی و تمسخر و همین باعث می‌شود آن تأثیری که انتظار می‌رود را روی مخاطب نگذارد. معمولاً خنده تأثیر حالت عرفانی را از بین می‌برد)  با همه این‌ها، ظاهراً نویسنده هوشمند و خوش‌فکری داشته؛ بنابراین، داستان حاوی نکات ریز و جالبی است که حداقل تا اینجا منِ بدپسند را جذب کرده! چیزی که باعث شد این مطلب را بنویسم، قسمت ۱۶ این سریال (یعنی دیروز، ۶ آذر ۹۵) بود. در این قسمت، اشاره‌های جالبی به بیماری OCD و NDP شد که از قضا ما در بین فامیل، چند ماه است که یک مصیبت عضما با این بیماری پیدا کرده‌ایم! داستان از این قرار است سوژه داستانِ ما، پدربزرگ ما است که این روزها ۹۰ ساله شده. همه چیز از فوت خاله ما شروع شد که من جریانش را در مطلب «کسی برای سرطان کبد راه درمان سراغ ندارد؟» گفتم. او پس از حدود ۳ سال م جان جانان...